جدول جو
جدول جو

معنی استناد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

استناد کردن
پشت بچیزی دادن تکیه بچیزی کردن، آیه یا حدیث یا سخنی و مانند آنرا سند قرار دادن و بدان تمسک ساختن، یافته نمودن نورده نمودن (نورده سند)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استاد کردن
تصویر استاد کردن
ماهرکردن بدرجه استادی رسانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسناد کردن
تصویر اسناد کردن
از کسی آوردن از کسی دانستن نسبت دادن چیزی بکسی
فرهنگ لغت هوشیار
جهد کردن کوشیدن، مجتهد بودن کوشابودن، رای صواب جستن، جهد سعی کوشش، استادی، استنباط مسایل شرعی بقیاس از کلام الله و حدیث و اجماع بشرایطی که در کتب شرعی ثبت است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتناب کردن
تصویر اجتناب کردن
پرهیزیدن دوری کردن پرهیز کردن دوری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استفاده کردن
تصویر استفاده کردن
سودبردن به خود بهره رساندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمداد کردن
تصویر استمداد کردن
مدد خواستن یاری خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
در گوش گذاشتن اگر سعادت دو جهانی می خواهید اینسخن در گوش گذارید (کلیله و دمنه) گوش فرا دادن شنیدن گوش فرا دادن شنودن اصغاء کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استطراد کردن
تصویر استطراد کردن
از سخن دور افتادن کناره رفتن از مطلب دور افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
محکم کردن سخت کردن موء کد گردانیدن، درست کردن، صحه نهادن، سخت گرفتن سخت بستن محکم بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استنکاف کردن
تصویر استنکاف کردن
سرپیچی کردن امتناع کردن ابا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استنطاق کردن
تصویر استنطاق کردن
بازپرسی کردن بازپرسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استنباط کردن
تصویر استنباط کردن
اندر یافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
خرده گیری، خرده گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
خودداری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتماد کردن
تصویر اعتماد کردن
اطمینان کردن، وثوق داشتن به
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
خودداری کردن آبا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
عیب گرفتن، نقد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استوار کردن
تصویر استوار کردن
محکم کردن، تایید کردن، استوار ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
Refuse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتماد کردن
تصویر اعتماد کردن
Confide, Trust
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اجتناب کردن
تصویر اجتناب کردن
Avoid, Eschew, Refrain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استنشاق کردن
تصویر استنشاق کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استنباط کردن
تصویر استنباط کردن
Deduce, Elicit, Infer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استفاده کردن
تصویر استفاده کردن
Employ, Use, Utilize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استرداد کردن
تصویر استرداد کردن
Extradite
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
Censure, Criticize, Critique, Slate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
избегать , воздерживаться
دیکشنری فارسی به روسی
делать вывод , извлекать
دیکشنری فارسی به روسی
нанимать , использовать
دیکشنری فارسی به روسی
осуждать , критиковать
دیکشنری فارسی به روسی